خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وزپی جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نبردراه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
دلم ازوحشت زندان سکندربگرفت
رخت بربندم و تاملک سلیمان بروم
چوصباباتن بیمارودل بی طاقت
به هواداری آن سروخرامان بروم
درره او چو قلم گربه سرم بایدرفت
بادل زخم کش و سینه ی گریان بروم
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تالب چشمه ی خورشیددرخشان بروم
نذرکردم گرازین غم به درآیم روزی
تادم میکده شادان و غزلخوان بروم
تازیان راغم احوال گرانباران نیست
پارسایان مددی تاخوش وآسان بروم
ورچوحافظزبیابان نبرم ره بیرون
همره کوکبه ی آصف دوران بروم.....
هرکه راباخط سبزت سرسوداباشد
پای ازین دایره بیرون ننهدتاباشد
من چوازخاک لحدلاله صفت برخیزم
داغ سودای توام سرهویداباشد
توخودای گوهریکدانه کجایی آخر
کزخمت دیده ی مردم همه دریاباشد
ازبن هرمژه ام آب روانست بیا
اگرت میل لب جوی و تماشاباشد
چون گل و می دمی ازپرده برون آی ودرآ
که دگرباره ملاقات نه پیداباشد
ظل ممدودخم زلف توام برسرباد
کاندرین سایه قرار دل شیداباشد
چشمت ازنازبه حافظ نکندمیل آری
سرگرانی صفت نرگس رعناباشد
دوش درحلقه ی ماقصه ی گیسوی توبود
تادل شب سخن ازسلسله ی موی تو بود
دل که ازناوک مژگان تودرخون می گشت
بازمشتاق کمانخانه ی ابروی توبود
هم عفاالله صباکزتوپیامی می داد
ورنه درکس نرسیدیم که ازکوی تو بود
عالم ازشوروشرعشق خبرهیچ نداشت
فتنه انگیزجهان غمزه ی جادوی توبود
من سرگشته هم ازاهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره ی هندوی توبود
بگشابندقباتابگشایددل من
که گشادی که مرابودزپهلوی توبود
به وفای تو که برتربت حافظ بگذر
کزجهان می شد ودرآرزوی روی توبود
دوش می آمدورخساره برافروخته بود
تاکجابازدل غمزده ای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه ی شهرآشوبی
جامه ای بودکه برقامت اودوخته بود
جان عشاق سپندرخ خودمی دانست
وآتش چهره بدین کاربرافروخته بود
گرچه می گفت که زارت بکشم میدیدم
که نهادش نظری بامن دلسوخته بود
دل بسی خون به کف آوردولی دیده بریخت
الله الله که تلف کردوکه اندوخته بود
یارمفروش به دنیا که بسی سودنکرد
آنکه یوسف به زر ناصره بفروخته بود
گفت و خوش گفت بروخرقه بسوزان حافظ !
یارب این قلب شناسی زکه آموخته بود؟
قطارمی رود....
تو میروی....
تمام ایستگاه می رود....
ومن چقدرساده ام که سال های سال
درانتظارتو..
کناراین قطار رفته ایستاده ام
وهمچنان
به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام.....
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
شعر[26] . حافظ[10] . قیصر امین پور[4] . سهراب سپهری[3] . محمدعلی بهمنی[2] . مصطفی مستور[2] . رمان[2] . امین پور[2] . سبک شناسی[2] . سبک عراقی . سبک های شعری . سبک هندی . سعدی . سعر . سعید بیابانکی . سلام . بیت . تعریف . توضیح کلی . توضیخات . جهان . چند . دانلود . دکتر حمیدی . ادبی . ادبیات . از . روایت . روز ناگزیر . روی ماه خدوندراببوس . زرویی . سبک خراسانی . سبک دوره ی بازگشت . قیصرامین ژور . کاروان . کتاب . کلمات قصار . لحظه های کاغذی . متن . شعر نو . شعرطنز . عاشقان . عاشقانه . عشق . عصر . غزل . فریدون مشیری . قیصر . معاصر . معتبر . نقد . نیما . هبوط . همزاد . یوشیج . مشروطه . سیاوش کسرایی .
نوشته های پیشین
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :34
بازدید دیروز :2 مجموع بازدیدها : 61755 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|