گفتی دوستت دارم ورفتی.من حیرت کردم.از دور سایه های غریب می آمداز جنس دلتنگی و اندوه و غربت و تنهایی و شاید عشق.با خود گفتم هرگز دوستت نخواهم داشت.گفتم عشق را نمی خواهم.ترسیدم و گریختم.رفتم تا پایان هرچه که بود و گم شدم .واین ها پیش از قصه ی لبخند تو بود.
جای خلوتی بود وسط نیستی.گفتی:هستم ! نگریستم.اما چیزی نبود.گفتم:نیستی!باز گفتی هستم.بر خود لرزیدم و در دل گفتم:نه!نیستی.اینجا جز من کسی نسیت.بعد انگار گرمای تو در دلم ریخت.من داغ شدم.گر گرفتم تا گیج شدم.بعد لبخندی زدی و من تسلیم شدم.گفتم هستی!تو هستی . این منم که نیستم.گفتی: غلطی!واین هنوز پیش از قصه ی دستهای تو بود.
وقتی رفتی اندوه ماند و اندوه.از پاره ابرهای هجر باران شوق می باریدواین تکه گوشت افتاده در قفسه ی سینه ام را آتش می زد.و من ذوب می شدم و پروانه ها.....نه فرشته هاحیرت می کردند واین وقتی بود که هنوز دست هات انگشتانم را نبوئئده بودند.
یک شب که ماه بدر بود و چشم هاش را گشوده بودتا با اشتیاق به هرچه که دلش می خواهد خیره شود..تو شرم نکردی و ناگهان با انگشتان دست هات هجوم آوردی تا دستانم را فتح کردی.انگشتانم بر شانه ی انگشتانم تکیه زدند و در آغوش آنها غنودند.تو ترانه ی عاشقانه می سرودی اما من همه ترس شده بودم.چیزی درونم فریاد می کشید.چیزی شعله ور می شد.شراره های عشق می سوزاند و خاکستر می کرد وهمه از انگشتان تو بود.من نیست شده بودم گفتی:حال چگونه است؟گفتم تو همه آب من مهم عطش.تو همه ناز من همه نیاز.تو همه چشمه من همه تشنگی.توگفتی تو همچنان غلطی و این هنوزپیش از قصه ی نگاه تو بود
افتادم.ناخن هام را با انگشتانت فشردی و لبخند پاشیدی.گفتی برخیز!گفتم:نتوانم.بعد ناگهان چشمهات تابیدند و من تاب از کف دادم.مرا طاقت نگریستن نبود اما توان گریستن بود.بعد تو اشکهام را از گونه هام ستردی.فرشته پیش تر آمده بود.من گویی در چیزی فرو می رفتم.گفتم :این چیست؟ گفتی اندوه اندوه.بعد فروتر رفتم. بعد تو دست بر سرم نهادی و مرا دراندوه غرقه کردی.فرشته از حسادت لرزید و بالهاش از التهاب عشق من سوخت.گفتی حال چگونه است؟دیگر حالی نبود.عاشقی نبود.عشقی نبود.فرشته ای نبود.هرچه بود تو بودی.بعد تو لبخند زدی و گفتی
چنین کنند با عاشقان
مصطفی مستور(چند روایت معتبر از عشق)
چطور بود؟خوشتون اومد؟حالا حتما شمام مثل من فکر می کنین نثر مصطفی مستور جادو می کنه!!نه؟؟؟
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
شعر[26] . حافظ[10] . قیصر امین پور[4] . سهراب سپهری[3] . محمدعلی بهمنی[2] . مصطفی مستور[2] . رمان[2] . امین پور[2] . سبک شناسی[2] . سبک عراقی . سبک های شعری . سبک هندی . سعدی . سعر . سعید بیابانکی . سلام . بیت . تعریف . توضیح کلی . توضیخات . جهان . چند . دانلود . دکتر حمیدی . ادبی . ادبیات . از . روایت . روز ناگزیر . روی ماه خدوندراببوس . زرویی . سبک خراسانی . سبک دوره ی بازگشت . قیصرامین ژور . کاروان . کتاب . کلمات قصار . لحظه های کاغذی . متن . شعر نو . شعرطنز . عاشقان . عاشقانه . عشق . عصر . غزل . فریدون مشیری . قیصر . معاصر . معتبر . نقد . نیما . هبوط . همزاد . یوشیج . مشروطه . سیاوش کسرایی .
نوشته های پیشین
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :43
بازدید دیروز :65 مجموع بازدیدها : 61829 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|